بازگشت

امروز كه اومدم مثل همه روزاي ديگه وبلاگو چك كنم و براي چندمين بار پيامهاي تكراري تو رو بخونم يهو تموم وجودم پر شد از شور و شوق و خواستن و هيجان

امروز يهو دو تا نظر جديد رو ديدم... دو تا پيام از تو....

مدتها بود منتظر يه همچين لحظه اي بودم...لحظه اي ك برام يادآور همه دوس داشتنها و مهربونيها و آغوش گرمت بود

دوباره دلم خواست بغلت كنم و بوسه بارونت كنم...

دوباره ددلم خواست كنارت باشم و اينبار تو آغوشت برات حرف بزنم...حرف بزنم حرف بزنم و بازم حرف بزنم

مرسي ك بودي

مرسي ك هستي

مرسي ك ميخواي باشي...

 

الان خوبم...